بیا تا کمی با هم قدم بزنیم!

ساخت وبلاگ

 بیا تا به مردمان دور وبرمان بنگریم!

بیا تا ببینیم که آیا فقط ما عاشقیم؟ ببینیم که فقط ما رسم خورشید را بلدیم!

باز غروبی دلگیر است! باز ، فکر دیدار قبلی ومست از آن نگاه شیرین است!

به گونه ای به خورشید خیره می نگرد، که گویی عکس یار در خورشید است.

اما خورشید هم بسان یارش بی وفاست ورفت ....

ای دل هر از گاهی نگاهی کن، به تقویم دوری وشرم کن ودیداری دگر ترتیب ده!

نمی دانم خورشید دورتر است یا یار دل من! خب معلوم است خورشید!

آری اینگونه است! من خورشید را با این همه فاصله می بینم ولی یار را که فاصله اش هیچ است نسبت به آن را نه.....

حال بگو، خورشیدی که هیچ احساسی به آن نداری ولی محکومی به چرخیدن به دورش، چگونه از بدو وجودش ترا گرم می کند، ولی یار را که عاشقش هستی ....

چه تفاوت زشتی!

لحظه ای که خورشید غروب می کند، ماه جای آنرا می گیرد ؛ولی من به خورشید خیانت نمی کنم ؛شاید اصلا خود خورشید ماه را نهاده تا مراقب ما باشد که بدان خیانت نکنیم.

چه زیباست ، لحظه ای که خورشید دلش بگیرد چه خود باشد چه جانشینش ،دستان خود را گره کرده جلوی صورتش وگریه می کند؛شاید گریه می کند تا بگوید از خیانت ما خسته شده!

شاید گریه میکند،چون تازه از فاصله زیاد بین خود وما با خبر شده!

ولی تعبیر زیبا اینجاست، خورشید به ما می گوید خیانت بد است ولی خود هم با من است وهم یار من!

هم مرا گرم می کند و هم یار من!هم بر سر من گریه می کند وهم یار من!

عیبی ندارد! دلنشین است، چون باز یک وجه تشابه بین دل ومن ایجاد شد

ای کاش دل من هم ایمان آورد وخیانت نکند تا شاید خورشید دیگر گریه نکند!

                                                                                                                       مستی

                        

بعد تو ......
ما را در سایت بعد تو ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kingofsprees بازدید : 124 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1396 ساعت: 22:16